مفهوم مدیریت دانش تبدیل اطلاعات به دانش کاربردی است بطوریکه این دانش به آسانی در اختیاردیگران قرارگیرد و برای آنها قابل استفاده باشد (سعیدیکیا،1384). شایدوسیعترین کار تحقیقاتی درزمینه مدیریت دانش تا امروزدرسال 1995توسط «نوناکا»و«تاکوچی» صورت گرفته باشد. مدیریت دانش سعی دربازکردن جایگاه خود با ارائه راهحلهای متنوع و متفاوت درمقابل مفاهیم TQMو مهندسی مجدددارد گرچه مدیریت دانش به تمرکز بر بهبودها و هدایت دانش صریح (ازجمله مصنوعها ودستساختهها)متمایل بوده است.اما خلق و بکارگیری دانش فراتر از اینها یعنی دستساختههای دانشی بسیارساختمند را طلب میکند.چون دانش ضمنی به خصوص دانش ضمنی سطوح بالااهمیت روزافزون مییابدبه ویژه زمانی که سازمانهابه شدت نیاز به خلق دانش نوین دارند. در ضمن آنگونه که سازمانها، فعالیتهاوفنون منظمتری را برای بارورکردن این دانش ایجاد میکنندو تبدیل آن رابه دانش صریح تسهیل میکننددیگرمشکلی نخواهد بود.ظهورسیستمهای تخصصی در بعضی گرایشهای طراحی و ساخت باکامپیوترشیوههای منظم تدوین دانش ضمنی است (برومند،1383).کارمدیریت دانش برجابهجایی وانتقال دانش فردی(دانش ضمنی)به دانش سازمانی(دانش صریح )متمرکزاست به عبارت دیگراز روشهای مهم خلق وصریح آفرینش دانش سازمانی،تبدیل دانش ضمنی در سازمان به دانش صریح است.بسیاری از سازمانها درنتیجه «کوچکسازی»[1] وتعدیل نیروی انسانی وباتشویق کارکنان به ترک سازمان متوجه شدهاندکه این افراد چه تجربههای گرانبهایی راهمراه خودازسازمان بردهاندکه برخی از آنها کلید دانش هماهنگی و ترکیب عناصرکالا بودهاند سازمانها در جستجوی سازوکارهایی هستند که بتوانند از دانش و تجربههای این گروه از افراد (دانش ضمنی)برای همیشه در سازمان استفاده کارآمدی داشته باشند(دوستارودیگران،1385).
چرا مدیریت دانش ضمنی برای سازمانها مهم است؟1- چون سازمانها درحال تحول وتغییرند و زمان کافی برای به شکل رسمی درآوردن اینگونه دانش راندارند.2- به شکل رسمی درآوردن این دانش کارمشکلی است.3- استخراج این دانش ازکارکنان ممکن است مقاومتهای جدی ازسوی آنها راموجب شود. چون افراداین نوع دانش را به عنوان ابزار استراتژیک میدانندو توسط آن موقعیت خود رادرسازمان حفظ میکنند.4- دانش ضمنی بیانکننده یک عنصراساسی وضروری برای یادگیری سازمانی است(صیف ودیگران،1385). مدیریت دانش یک معیارجالب بیان میدارد: آیادانش میتواند واقعا مدیریت شود؟ دانش یک فرآیند شخصی است و بطورزیاد شناختی است؛ درحالی که مدیریت،قلب فرآیندسازمانی محسوب میشود.امروزه کارکنان دانش دریافتهاندکه مدیریتکردن دانش به طور سنتی دشواراست وسازمان را در یک مجموعهای ازمسایل ومشکلات قرارمیدهد. تنهاروشی که دانش و مدیریت راسازگارمیکندویک سازمان را قادرمیسازد که آن منبع کلیدی را به طور موفقیتآمیزی آماده کند،اطمینان از اینکه فرهنگ سازمانی عناصر و فرآیندهای صحیح را دربرمیگیرد است.چک لیست خودارزیابی مدیریت دانش برای کمک به فرآیند توسعه یک فرهنگ اثربخش طراحی شده است و میتواندیک سازمان را در ارتباط با شاخصهای اصلی موفقیت مدیریت دانش دراینکه موقعیت خودرا ببینند ارتقابخشد.ابزارهای خودارزیابی و الگوبرداری شامل دانش شبکه[2]است.این یک انجمن دانش شبکه محوراست که برای تقسیم عمل بهترورهبری به عملکردسازمانی عالی مشخص شده است. بررسی تعهدات دانشپسند، الگوی ایجادشده برای سازمانهای دانشمحور است ومیتواند به عنوان معیاری برای خودارزیابی سازمانی بکاربرده شود. در سال 1998تعهد دانشپسند یک جایزه شد. یک مؤسسه آموزشوپرورش درآن سال درقسمت تکنولوژیکی اطلاعات مدیریت فینالیس شد. درسال 2001جنرال الکتریک به موفقیت رسید، درادامه هولت پاکارد[3]آزمایشگاههای بوکمن[4]بانک جهانی ومایکروسافت برنده این جایزه شدند.این جایزه هشت بعدعملکرددانش رابه عنوان چارچوب ارزیابی که به وسیله تلوس[5]ارائه شده به کاربرده است.معیارها به صورت زیراست:1-موفقیت درایجادیک فرهنگ متعهد دانش2-حمایت مدیریت عالی برای مدیریت دانش3-توانایی توسعه وپیاده کردن اهداف4-خدمات دانش محور5-موفقیت وبه حداکثررساندن ارزش سرمایه عقلانی تعهدات6-اثربخشی درخلق یک محیط مشارکتی دانش7-موفقیت درایجاد فرهنگ یادگیری مداوم8-توانایی مدیریت دانش برای تولید ارزش ذینفع(سالیاس[6]،2001).
[1].down sizing
[2] . www.knowledge business Com
[3] .Hewlett Pakard
[4].Buckman Laboratiories
[5].Teleos
[6].Sallis
لینک جزییات بیشتر و دانلود این پایان نامه:
رابطه رهبری تحولآفرین وفرهنگ سازمانی بامدیریت دانش معلمان ابتدایی زن آموزش وپرورش ناحیه3شیراز
